خانه ای کنار ابرها

مرا اگر بر در بهشت بیارند اول در نگرم که / او در آن جا هست . اگر نباشد گویم او کو‌؟

خانه ای کنار ابرها

مرا اگر بر در بهشت بیارند اول در نگرم که / او در آن جا هست . اگر نباشد گویم او کو‌؟

خانه ای کنار ابرها

عادت کردم به تو .....

از آن عادت هایی که

با شیر ِ مادر در وجود انسان

جا خوش می کند

و فقط با جان به در می شود........


مغز مداد ؛ دل گراف دارد ؛ مرگ می چیند

و زندگی می کند آرام .

از 29 اردیبهشت تا 8 خرداد ماه ؛ مغز مداد را

دوست ِ دیگری نیز همراهی می کرد

با امضاء نسرین ......

که الان در خانه ی خودش دارد قلم می زند

http://zemzemehayetanhaye.blog.ir
بخوانیدش

آخرین نظرات

کنسرو غول- معرفی کتاب

دوشنبه, ۴ خرداد ۱۳۹۴، ۰۵:۱۰ ب.ظ



هوالمحبوب

کنسرو غول اثر دوست داشتنی نویسنده ی جوان کشورمون آقای مهدی رجبی است که نشر افق به تازگی آن را منتشر کرده است.روی جلد کتاب قید شده که این کتاب رمانی نوجوانانه است اما شک نکنید که در هر سنی باشید از خواندنش لذت خواهید برد.

آثار تخیلی جزو محبوب ترین آثار کودکان و نوجوانان ماست چیزی که باعث می شود نوجوانان تخیل کنند وغرق در فانتزی های قشنگ بشوند. اما متاسفانه به قول یک انسان فرهیخته ما در ایران از فانتزی فقط نانش را داریم!
رجبی را باید به خاطر این کتاب ستود چرا که در وهله ی اول دست به خلق قهرمان زده است قهرمانی که حتما نوجوانان ایرانی دوستش خواهند داشت.و دوم به خاطر اینکه روایتش را به خوبی پیش می برد و در بهترین حالت ممکن به پایان میرساند.داستان اوج و فرود مناسبی دارد و به هیچ عنوان خسته کننده نیست.قهرمان داستان پسر بچه ی لاغر مردنی به اسم«توکا» است.
توکا به تازگی پدرش «اتابک» را در یک سانحه ی رانندگی از دست داده است و مادری دارد که بعد از فوت پدرش دچار افسردگی شده و روز به روز چاق تر می شود
.
توکا به خاطر جثه ی ضعیفی که دارد مدام از بچه های مدرسه و کوچه و خیابان کتک میخورد و هیچ وقت نمیتواند از حق خودش دفاع کند. رویای او جنایتکار شدن است چرا که تنها با تبدیل شدن به یک جنایتکار می تواند انتقام همه ی آزار و اذیت ها را بگیرد
.

مث همه ی بچه ها یک مخفیگاه برای خودش دارد که پدرش اتابک برایش ساخته. عاشق جمع کردن دکمه است.عاشق کتاب است حتی اگر در درس هایش افتضاح به بار بیاورد! عادت دارد آدم ها را با لقب هایی که رویشان می گذارد صدا کند. مثلا به خانوم رونده که معلم کلاسش است میگوید «جلاد» به هم شاگردی قلدرش که همیشه از او کتک میخورد میگوید «کباب» آن هم به خاطر قد درازش! یکی را بروکلی صدا می کند و یکی را دکتر اووم! از نظر توکا آدم ها بو دارند آدم هایی که بوی دارچین و یا لیمو بدهند دوست داشتنی و مهربانند اما از آنهایی که بوی لاستیک یا سویس یا پنیر میدهند باید ترسید! عادت به اسم گذاری آدم ها در نظر توکا یک استثنا دارد آن هم پدرش است!پدرش تنها کسی است که همیشه اتابک خطاب می شود
داستان از جایی آغاز می شود که توکا به صورت اتفاقی کتاب خاطرات یک جنایتکار واقعی را گیر می آورد و سعی دارد روزی شبیه قهرمان این کتاب شود!

ریشه های روان شناختی کتاب بسیار قابل تامل است. کتاب یک نگاه جامعه شناسانه به خانواده و کودکان دارد که باید به شکل ریزی به آن پرداخت. در ادامه ی این بحث همراه ما باشید....

ادامه دارد............



امضاء ..........
نسرین

  • مغــــز مداد

نظرات  (۶)

چه اسم با مسمایی
پاسخ:
نسرین: هوووووم آخه نکته داره نگفتم هنوز.....
سلام
ممنون از معرفی کتاب
منتظر می مانم
پاسخ:
نسرین:
سلام بر شما
سپاس
چه خوب که هستی با شاعرانه هایتٰ با نوشتنی های زیبا بیانت
معرفی کتاب هم عالی بود
تصویر قشنگی شکار کردی ممنونم رفیق لحظه های ناب
پاسخ:
نسرین:
مرسی مینای همیشه مهربان
کاش زودتر این دیدار حاصل بشه بتونی بخونی این کتاب رو شرط میبندم عاشق توکا میشی:) آه پسر .../لعنتی اینم تکیه کلماشه مث هولدن کالفیلد...
رفت جزء لیست باید بخوانم ها ... از اسم شخصیت اصلی همه چیز میریزد بیرون 
پاسخ:
چه خوووووووووووب
  • مجید شفیعی
  • سلام

    بازم تو نسرین

    چقد خوب

    رفتم بخرمش

    :)
    @}-----

    و رفتم ادامه ش رو بخونم
    پاسخ:
    سلام
    خوشحالم:)
  • الـ ه ـام .ع
  • کتابهای نوجوون رو خیلی دوست دارم و میخونم این یکی رو حتماً.
    ممنون از معرفی خوبتون
    پاسخ:
    سلام
    خوش امدی

    ممنون

    دست نسرین درد نکنه
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی