خانه ای کنار ابرها

مرا اگر بر در بهشت بیارند اول در نگرم که / او در آن جا هست . اگر نباشد گویم او کو‌؟

خانه ای کنار ابرها

مرا اگر بر در بهشت بیارند اول در نگرم که / او در آن جا هست . اگر نباشد گویم او کو‌؟

خانه ای کنار ابرها

عادت کردم به تو .....

از آن عادت هایی که

با شیر ِ مادر در وجود انسان

جا خوش می کند

و فقط با جان به در می شود........


مغز مداد ؛ دل گراف دارد ؛ مرگ می چیند

و زندگی می کند آرام .

از 29 اردیبهشت تا 8 خرداد ماه ؛ مغز مداد را

دوست ِ دیگری نیز همراهی می کرد

با امضاء نسرین ......

که الان در خانه ی خودش دارد قلم می زند

http://zemzemehayetanhaye.blog.ir
بخوانیدش

آخرین نظرات

ای همدم روزگار چونی بی من؟

جمعه, ۱ خرداد ۱۳۹۴، ۰۱:۰۸ ب.ظ



داشتم فکر می کردم به اینکه بودنت و نبودنت را به چه چیزی تشبیه کنم؛ حالا که بودن و نبودنت هر دو دلهره آور است. فکر می کردم که شاید شبیه یک عطر خوشی که یکهو بپیچد در کوچه باغ های خاطره ها و بعد پر بکشد و به آسمان  برود. یا شبیه یک رمان محبوب که هیچ گاه به دست من نمی رسد. شبیه حسرتی تو، شبیه حسرتهای کوچک و بزرگ. شبیه همه ی چیزهای خوب از دست رفته. شبیه باغ خزان زده که روزگاری آدم ها را با جلوه گری هاش مسخ می کرد اما حالا میان شاخ و برگ های درختانش لانه ی هیچ پرنده ای نیست و از زیر سایه بان درختانش هیچ جویباری نمی گذرد و طنین آواز هیچ پرنده ای لرزه بر شاخسارانش نمی افکند. اما واقعا تو شبیه هیچ یک نیستی در بودنت عظمتی است که دلهره می آورد در نبودنت ترسی است که درونم را تهی می کند. جوری چنگ زده ای بر هستی من که کنده شدنم از تو محال می نماید. اما من شبیه چیستم؟ شبیه کتاب خوانده شده، شبیه رویای تحقق یافته، شبیه گلی چیده  شده که زیبایی اش به یغما رفته است. شبیه قصه ای که بارها شنیده ای. شبیه روزمرگی هایت شبیه کاغذهای باطله ی روی میز کارت. شبیه چیستم که اینقدر بودن و نبودنم برایت یکسان است؟ شبیه چیستم که نه دل می کنی و نه دل میدهی؟ شبیه چیست این بازی؟ شبیه چیست این مشق دوستت دارم ها ؟؟ چیست که دل را به لرزه در می آورد اما به دل نمی نشیند؟؟؟
امضاء ......

" نسرین "

  • مغــــز مداد

نظرات  (۴)

و بودن چه هراسناک شده بی تو عشق ِ من !

.....................................

داشتم فکر می کردم چه گونه دلهره ها را به خط کشیده ای ، این طور منظم ردیف شده اند پُشت ِ  سر ُ هم ؛ چه قدر شبیه ِ حرف هایت شُدی
کسی این چنین شبیه ِ حرف هایش! چه فرشته ای می تواند باشد
می تواند شبیه یک اهنگی باشد با ریتمی ملایم
شبیه نقطه چینی که سراسر نقطه دارد
و شبیه ِ کتابی که سطرهایش خواندنی ست .

زیبا نوشته ای نسرین جان /
پاسخ:
نسرین:
دلهره ها - ترس ها - شک ها بغض ها همه ی اینها در این نوشته به صف ایستاده اند و چقدر تو استادانه موشکافی میکنی همه ی نوشته هایم را
سلام
نوشته ی زیبای بود

*******************

ای همدم روزگار چونی بی من

ای مونس غمگسار چونی بی من

من با رخ چون خزان زردم بی‌تو

تو با رخ چون بهار چونی بی من

                 ****

ای زندگی تن و توانم همه تو

جانی و دلی ای دل و جانم همه تو

تو هستی من شدی از آنی همه من

من نیست شدم در تو از آنم همه تو

ای همدم روزگار چونی بی من

ای مونس غمگسار چونی بی من

من با رخ چون خزان زردم بی‌تو

تو با رخ چون بهار چونی بی من

                ****

عشقت به دلم درآمد و شاد برفت

باز آمد و رخت خوبش بنهاد وبرفت

گفتم به تکلف دو سه روزی بنشین

بنشست و کنون رفتنش از یاد برفت

ای همدم روزگار چونی بی من

ای مونس غمگسار چونی بی من

من با رخ چون خزان زردم بی‌تو

تو با رخ چون بهار چونی بی من

                ****

ای در دل من میل و تمنا همه تو

وندر سر من مایه سودا همه تو

هرچند به روزگار در مینگرم

هر چند به روزگار در مینگرم

امرزو همه تویی امروز همه تویی و فردا همه فردا همه تو

ای همدم روزگار چونی بی من

ای مونس غمگسار چونی بی من

من با رخ چون خزان زردم بی‌تو

تو با رخ چون بهار چونی بی من ...


********************

در پناه خدا باشید

پاسخ:
نسرین:
سلام ممنونم از حضورتان و از شعر ارسالی تان همچنین

سلام


چقدر زیبا نوتشتی احسن


اما تو نهایت قدرت خداوندی هستی عطر دلنشین بودنی و هزاران هزار زیبایی درتو به تصویر کشیده شده است اگر چشمی تو را نمی بیند بی شک از درک قدرت الهی درمانده است

پاسخ:
نسرین:
چقدر انرژی های مثبت شما رو دوست دارم بانو
بی شک از قدرت خداست که خیلی چیزها به سرانجام نمیرسه
اما امان از عقل معاش اندیش انسان دوپا امان از دل...
  • آسیه خوئی (ایلیا)
  • عشق یعنی همین دلواپسی ها، نگرانی ها و دلهره ها و بی تابی ها و بیقراری ها که موجب تحرک،پویایی،شکوفایی،بالندگی و گشوده شدن پنجره ی کشف و شهود روبروی حقایق می شود. عشق تو را به بیداری می رساند...
    پاسخ:
    نسرین:
    موافقم همین هیجان و تحرکه که آدم ها رو زنده نگه میداره همه چیز توی عشق هست 
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی